بیانات استاد معظم حضرت آیت الله کمیلی با عنوان: راه خدا حساب و کتاب ندارد!

بسم الله الرّحمن الرّحیم

راه خدا حساب و کتاب ندارد! [1]

 نق نق کردن در دستگاه خدا راه ندارد. هیچ نق نقی در راه خدا راه ندارد. نمی شود که ما یک چیز را  در راه خدا مطرح کنیم و بگیم که  اصلا خدا ما را قبول نداره. ما بنده اش نیستیم، من بدم؛ من از خودم بدم میآد، ]خداوند میگوید[من خوبی ها را درست کرده ام؛ خوب نگاه کن نظرت را بالا بیاور، ]حسن نظر داشته باش[، چرا تو اینقدر بد نگاه میکنی؟ به من نگاه کن، به خوبی من نگاه کن. من]خدا[هم که میگم از تو زود راضی میشم، پس چرا دیگه در حال غصه خوردنی؟ چرا دیگه اینقدر نق نق میکنی؟

بنابراین حتی نمی‌شود گفت با مجاهدات کار پیش می‌رود. خیلی‌ها ریاضت کشیدند، خیلی‌ها مجاهدت کردند، خیلی‌ها گرفتار یک مشت کرامت شدند. آخرش چی هست؟ یه مشت کرامت و طی الارض و کارهایی که ]برخی گرفتارش بودند[؛ ]فلانی[بنده خدا از ریاضت به اون‌جا رسید. کرامت‌ها می‌کرد، شفا می‌داد، همه این کارها را می‌کرد.

ما باید این مسائل را بفهمیم. گول ]یک سری[آدم‌ها را نخوریم. حالا این آقا یک کارهایی انجام می‌ده، یک کارهایی می‌کنه، کارهای خارق العاده انجام می‌ده، گول این‌ها را نخوریم. راه معرفت غیر از کرامته؛

بنابراین این خدایی که لطف دارد و کارش عنایت هست؛ نمی‌شود به مجاهدات خودت، ریاضت‌های خودت تکیه کنی؛ یک دفعه می‌بینی باد همه رو میبره! همه رو می‌بره! نمی‌شه به هبچ چیز تکیه کرد، همه را باد می‌برد، از ما میگیرد، حالی‌مان می‌کنه. نمی‌شه؛ ]لذا[این پنبه رو از تو گوشاتون بیرون کنید؛ نه میشه به مجاهدات نفسانی و ریاضت‌ها تکیه کرد، نه می‌شه به مستحبات و واجبات تکیه کرد، به هیچ چیز نمیشه تکیه کرد. نه به مکه رفتن است، نه به کربلا رفتن است، نه به مشهد رفتن است. به اینها نیست.

]البته[این‌ها هم باید باشد. اما شما نباید توجه کنید به این‌ها. رضای ]خدا[دست خودشه. شما باید این را بفهمی که رضای خداوند دست خودش هست. به این‌ها نیست؛ ممکنه همه اینها رو از شما بگیره و شما بدتر از همه بشی؛ می‌کنه این کار رو، این کار را انجام داده. چرا می‌گوییم: «اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا»؛ مگه برای این نیست که ما نمی‌دونیم پایان کارمون چیه؟

خودش این رو آورده، اگه بخواد خودش هم می‌بره. باید برسیم ]به این نکته[؛ من نمی‌گم این جبر هست، این جبر نیست، ولی این همان: «السعید من سعد فى بطن أمه والشقى من شقى فى بطن أمه»[2][3] ]انسان شقی در شکم مادرش شقی است و انسان سعادتمند در شکم مادرش سعادتمند است[؛ در کفایه میگه قلم که به این‌جا رسید شکست. آخوند خراسانی با آن مقامش با آن علمش میگه قلم که به اینجا رسید شکست. یعنی چی؟! یعنی نمی‌تونیم ما چیزی بگیم. در مقابل کارهای او، قضا و قدر او، ‌مشیت او، تغیرات و تحولات او، نمیتونی چیزی بگی؛ ]او[خداست، سلطان همه آفرینشه، خالق و پروردگار اول و آخر جهان هست.  ما چه چیزی میتونیم بگیم؟

تازه این مقررات را هم خودش درست کرده. این عبادات و نماز و حلال و حرام را خودش درست کرده و بنا بر خودش هست. اون وقت خودش میگه که من راضی میشم ازتون. ما باید بدویم به ]سمتش[برویم. هیچ معطل نکنیم خودمان را و به هیچ چیز هم نگاه نکنیم و نگوییم نمی‌شود. " نمیشه- نمیشه" نکنیم.

همین دیروز یک نفر از بوشهر تشریف آورد و با هواپیما هم برگشت. تماس گرفته بود با تلفن ما.] و میگفت[که یک تحولاتی دیدم. بهش گفتیم که حضوری بیاید. آقا! باور کنید که این جوان یک عنایت‌هایی بهش شده بود، یک تحولاتی ]براش رخ داده بود، در حالی که[استاد هم نداشت، ولی من بهش گفتم نمیذارم این‌طوری سر سری پیش بری. اینها چیزهای ارزش داری هست که به تو داده اند. باید قیمت این‌ها رو بدونی. بهش هم گفتیم که یک بار دیگه هم باید بیای تا تو را ببینیم.

بنابراین، این چطور بلند شد و آمد؟!! من از شما سوال می‌کنم آخر این چجوری راه را پیدا کرد؟! چجوری این تحولات روحی برایش پیش آمد؟!

یا همین مهندس تناوش که داماد آیت الله انصاری(ره) بود. این آقای تناوش مهندس بوده و در آمریکا زندگی میکرده. در محیط گناه بوده، ]....]البته ولیّ خداست، چی بگم من؟! فهمیدید؟! عرض کنم که ایشان پا شد و آمد یک تحولی در او پیش آمد. پا شد آمد ]ایران[و افتاد تو راه، به جایی رسید که آیت الله انصاری همدانی(ره) دخترشان را به ایشان دادند. او را داماد خودش کرد. بعد هم ایشون یک چیزهایی برای خود داشت ، از اولیاء الله بودند؛ من ایشان را دیده بودم؛ توجه کردید؟!

این هست که این راه، هیچ برنامه ای ندارد هیچ حساب و کتابی ندارد. هم مجاهدت می‌خواد هم توکل می‌خواد و هم عنایت هست.

 


1- فرازی از بیانات استاد معظم در یکی از جلسات

[2]-اصول کافی، ج 1، ص 211؛

[3]-روایتی است مفصل از حضرت باقر(علیه السلام) که چگونگی پیدایش انسان را بیان می کند. آن حضرت می فرماید: بعد از گذشت چهار ماه از زمانی که بین زن و شوهر مقاربت صورت گرفت و نطفه در رحم مستقر شد، یعنی درست در آغاز زندگانی کودک، خداوند متعال به دو ملک دستور می دهد که یکی در داخل رحم و دیگری در خارج آن تمام مقدرات بچه اعم از روزی، زندگانی و مرگ، تندرستی و بیماری و... را بنویسند. آن دو عرض می کنند از کجا بنویسیم؟ خداوند متعال می فرماید: به پیشانی مادر نگاه کنید و از آنجا بنویسید و در آخر روایت آمده است: «و یحفظان لله البداء فی جمیع ذلک» در تمام این امور، حق بدا و تغییر و تبدل را برای خداوند محفوظ می دارند. بعد از آن امام باقر(ع) از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل می کند: «السعید من سعد فی بطن أمه والشقی من شقی فی بطن امه»

(روایت منقول از امام باقر(علیه السلام) در کافی، ج 6، ص 13، روایت 4 و بحارالانوار، ج 60، ص 344 ، روایت 31 - روایت منقول از رسول اکرم(ص) در ج 5، ص 9، روایت 13 و ص 157، روایت 10 ذکر شده است. برای بررسی تفاوت های لفظی روایات با متن فوق به مدارک مذکور رجوع شود)

و معنای روایت این است که تمام امور اعم از خیر و شر و سعادت و شقاوت، در شکم مادر مقدر می شود، البته سعادت و شقاوت در شکم مادر ضرورت نمی آورد، بلکه صرف امکان و تغییرپذیر است و سرنوشتی که آن دو ملک نوشته اند اقتضای طبع است و ممکن است تغییر پیدا کند.(منبع: پرسمان)