مقامات سیر الی الله

بیانات عرفا در سیر الی الله همه از منابع وحی و الهام و انبیاء و اولیای عظام برگرفته شده است و مقاماتی را هم که طی می کنند همه بواسطه ی استفاده ی باطنی از قلب مرشد کامل ولی اکبر عجل الله فرجه الشریف است . عوالم هشت گانه ی سیر الی به شرح زیر است :

 

1 - عالم فرق *  2 - عالم فرق الفرق  *  3 - عالم جمع  *  ۴ - عالم جمع الجمع  *  5 - عالم فرق قبل الجمع  *  6 - عالم جمع قبل الفرق  *  7 - عالم فرق بعد الجمع  * 8 - عالم جمع بعد الفرق

 

اين نوشتار شروع و نهايت يك سالك الي الله را بصورت دقيق نشان مي دهد بهمين علت بسيار بسيار مهم بوده و خوانندگان عزيز وبلاگ طريق الي الله را توصيه مي كنم كه به دقت اين مقاله را كه اثر حكيم الهي قمشه اي (ره) است به دقت بخوانند و در آن تامل و تفكر نمايند :

 

عالم فرق : هنگامي كه انسان جهان آفرينش را ديده و آفريننده را نمي بيند و مادامي كه خلق را موجود بيند و خالق را به چشم قلب مشاهده نمي كند ، يعني :  عالم كثرت امكاني عرض الوجود و فقري الذات را كه وجودشان ظلي و تبعي و طفيلي است ، هست مي پندارد و عالم وحدت ، يعني : ذات يكتاي حضرت احديت را كه هستي حقيقي و كل وجود و صرف الوجود و حقيقة الوجود است ، هنوز موجود به طور شهود نمي بيند . آن كس به حقيقت در عالم فرق است كه عالم كثرت ديدن و از وحدت غافل و محجوب ماندن ، عالم فرق به اصطلاح عارفان است .

 

عالم فرق الفرق : عالم فرق الفرق ، عالم ماده و مدت ، كه نشئه طبيعت هيولاني است ، كه علاوه بر كثرت ماهوي و فرق و تفرقه ماهيات امكاني كه مثار كثرت است ، تفرقه و كشش و امتداد ماده و مدت جسماني هم فرقي بر تفرقه ي ماهيات افزوده است . پس به اصطلاح عارفان ، عالم طبيعت عالم فرق الفرق است كه يك تفرقه ، به سبب ماهيات در وجود بيند و يك تفرقه هم به واسطه ماده و مدت در عالم هستي مشاهده كند .

 

عالم جمع : آنگاه كه انسان به عنايت و اشراق حق ، روي دل از عالم فرق و تفرقه به عالم جمع و وحدت آورد و در تمام عوالم كثرات بي نهايت و كرات بي حد و سماوات و اراضي عالم غيب و شهود نامتناهي ، تجلي خداي واحد را ديد ، معرفت به ذات مستجمع جميع كمالات هستي يافته و به ديده باطن و چشم حقيقت بين ، خدا را هست بالذات داند و عالم خلقت را هست بالعرض شناسد و آيات قدرت حق را در آفاق و انفس كه " سنريهم  ءايتنا في الافاق و في انفسهم حتي يتبين لهم انه الحق ... (فصلت/53) " به يقين مشاهده كند . در اين مقام ، عارف ، روي از عالم فرق و تفرقه به عالم جمع و وحدت نموده است و نخستين ، حق را به وجه وحدت در كثرت در سفر اول ( سير من الخلق الي الحق ) مشاهده كند . و به مقام علم اليقين رسيده و با ايمان به خداي يكتا كه ذات پاكش به يگانگي ، جامع تمام كمالات هستي است ، رو آورده و ابداً از تفرقه و توجه به ماده متفرق الذات ، ديگر هيچ پريشان خاطر نشود و نگراني از تهاجم و انقلاب زمان و تضاد قواي عالم طبيعت ندارد ، چون خاطري جمع يافته كه موثر و موجد و مقدر نظام عالم خداست و خالق و رازق و محيي و مميت ، معطي و مانع و ضار و نافع اوست .

 

اينجا وادي ايمن است كه انسان از تفرقه حواي رهيده و از تهديد حوادث عالم ايمن گرديده و اميد خير و طمع احسان فقط به خدا دارد و به مقام اطمينان و استيقان و آسايش و آرامش رسيده و حواس جمع يابد ، اين عالم به اصطلاح عالم جمع است كه : " الا بذكر الله تطمئن القلوب ..."  (رعد/28) . بشر به ياد خدا خاطر جمع يابد و از تلاطم و اندوه و ترس و پريشاني در عالم آسوده گردد و ايمان به اينكه " يدالله فوق ايديهم ..."  (فتح/10) و ( لاحول ولاقوة الا بالله ) ، كه هر قدرتي اثر قدرت خداست ، او را نشاط و بهجت و آرامش قلب بخشد و دلي روشن و لذتي بي نهايت يابد .

 

عالم جمع الجمع : آنگاه كه انسان به مقام جمع رسيد و سفر اول ( من الخلق الي الحق ) پايان يافت و در سفر دوم ( سير من الحق الي الحق ) متوجه گرديد ، ديگر درآن حال ابداً به عالم تفرقه خلق ، مانند ملائكه مُهَيمين ( از هيمان بمعناي حيرت و شيدايي ) نظر ندارد و تنها توجهش به صعق ( مرتبه ي فنا در حق ، فاني شدن در حق ، هنگاميكه تجلي ذاتي حق به وسيله انواري كه جز ذات حق ماسوي الله را محترق كند ، بر بندگان خاص حق وارد شود ) ربوبي است كه : " انت الذي اشرقت الانوار في قلوب اوليائك حتي عرفوك و وحدوك و انت الذي ازلت الاغيار عن قلوب احبائك حتي لم يحبوا سواك "  ( تو نور را در قلب اولياي خود تاباندي تا تو را بشناسند و يگانه بدانند و تو بيگانگان را از دل دوستان خود بيرون كردي تا غير از تو را دوست نداشته باشند / بحارالانوار،ج95،ص226-ميزان الحكمه،ج3،ص1906-الاقبال،ص349-شعاعي ازنوردعاي عرفه امام حسين عليه السلام)

 

 " اجسادهم في الدنيا و قلوبهم متعلقة بالملاء الاعلي " ( اجساد آنها در دنيا و قلوب آنها آويخته به ملا اعلي است/قريب به اين مضمون در نهج السعاده،ج8،ص17)

 

و جميع هستي ها را از وجود جامع او و قائم به هستي او دانستند و جهت جمعي وجود منبسط را هم كه تجلي خدا و وجه الله و امرالله و رحمت واسعه او بر خلق است ، منطوي در مقام ذات احديت ديدند و مقهور در قهاريت ذاتيه حق شناختند كه : " لمن الملك اليوم لله الواحد القهار ... " (غافر/16) ملك وجود مختص خداست . در اين مقام به عالم جمع الجمع رسيدند . يعني : جهت جمعي نور تجلي حق را در عالم خلق ، باز در صعق نفس ذات جمعي الهي قائم دانستند .

 

پس نفس كليه ي الهيه ي عارف ، حق را جمع الجمع وجود و حقيقة الحقايق هستي شناخته ، كه اصل حقيقت جمع الجمع ، اطلاق بر ذات احديت شود . به اعتبار مقام جامعيت ذات كه جميع وجود ذاتي و شؤوني و افعالي و آثاري خويش است ، يعني : به اعتبار مقام كثرت در وحدت و تجلي در متجلي ، اما شهود اين مقام ، مقام جمع الجمع عارف است كه از آن به مقام ولايت كليه نيز تعبير كنند .

 

عالم فرق قبل الجمع : آنگاه كه هنوز انسان در تفرقه عالم فرق است و روي از كثرات امكاني به وحدت ذات الهي نياورده ، در مقام فرق قبل الجمع است تا آنگاه كه از فرق در سفر اول به عالم جمع منزل گيرد .

 

عالم جمع قبل الفرق : آنگاه عارف در مقام جمع قبل الفرق است كه هنوز از وجود جمعي و جمع الجمعي حق رو به خلق نياورده و مبعوث به مقام رسالت و دعوت خلق به سوي حق متعال نگرديده ، يعني : مقام نبوت نيافته است . در اين مقام ، در عالم جمع قبل الفرق است تا وقتي كه از سفر دوم ( من الحق الي الحق ) و يا سفر سوم ( من الحق في الحق ) به سفر چهارم ( من الحق الي الخلق بالحق ) باز آيد ، آنگاه به مقام فرق بعد الجمع نائل شود ، يعني : به مقام رسالت و نبوت مبعوث گردد .

 

عالم فرق بعد الجمع : بيان شد كه عارف واصل هرگاه پس از سير الي الحق و في الحق به سير من الحق الي الخلق باز آيد ، پس از مقام جمع و جمع الجمع به مقام فرق بعد الجمع رسد ، و چون در سفر دوم و سوم ( سير من الحق الي الحق و سير من الحق في الحق ) مناسبات شؤوني و لوازم اوصافي حق را دريافته و به حكومت اسماء الهي در خلق ( بدون كيفيت ) معرفت يافته ، آنجا لايق مقام خليفة اللهي شود و رتبه رسالت و نبوت يابد و بر خلق كه مظاهر حق اند ، سلطنت به حق تواند كرد ، در اين مقام از عالم حق به خلق براي سلطنت به حق و خلافت الهيه مامور شود و براي دعوت و هدايت خلق به مقام توحيد و عين الجمع ربوبي مبعوث گردد . پس عارف از مقام جمع به عالم فرق آيد تا عالم فرق و كثرت را به عالم جمع و وحدت ، ارشاد و هدايت كند و بيرق توحيد حق را در عالم كثرات خلقي برافرازد و پس از تنظيم مدنيت فاضله و تامين معاش و آرامش زندگاني دنيوي مادي و تعليم حسن اخلاق ، امت را به مقامات بي نهايت معرفت خدا با سير و سلوك و عبادات و رياضات نفس دعوت كند و خلق را با خدا آشنا سازد و از توجه به ماده و ماده پرستي و لذات نفساني فاني كه عين شرك و بت پرستي است ، برهاند و نيز از توجه به دنيا و حرص و طمع و انغمار (غوطه ورشدن ) در نشئه حيواني كه موجب هرگونه شقاوت و حرمان از كمالات و لذات بي نهايت روحاني است ، دور گرداند و خلق را روح پاك نوراني بخشد و به واسطه معرفت خدا ، نفوس را براي مبدا لذات و كمالات بي نهايت كه " لاعين رات و لا اذن سمعت و لا خطر علي قلب بشر " ( حديث نبوي در بحارالانوار،ج8،ص92) لايق گرداند و اين مقام به اصطلاح عارفان مقام فرق بعد الجمع است كه در حقيقت مخصوص رتبه ي لاهوتي انبياء و نفوس كليه ي الهيه ي اوصياء و سُفراي خداست .

 

بايد دانست : در نوع انسان كه هر روحي شوقش به اطاعت و پيروي از آن نفوس قدسي الهي ، بيشتر و عشق او به تعليمات آنان زيادتر است . آن روح ، قوي تر و نوراني تر است و هرچه بيشتر از دستورات رسولان حق لذت و ابتهاج و نشاط كاملتر برد ، روانش قدسي تر و بلندمرتبه است – وفقناالله لهذاالمقام -

 .

عالم جمع بعد الفرق : مقام " يوم يجمع الله الرسل ... " (مائده/109) است كه باز نفوس بشر كلاً و خصوص نفس كليه ي الهيه انبياء و اولياء صلوات الله عليهم اجمعين از عالم فرق و توجه به امت روي آرند و به كلي در قيامت كبراي " اليه راجعون " باز شوند و انبياء از ماموريت سفارت و رسالت بازگشت به سلطان حقيقت كنند . اين مقام جمع بعد الرفق است كه : "  الي ربك المنتهي ... " (نجم/42) و اينجا معاد كليه خلق است .

 


 

نوشته شده توسط عبد عاصی در پنجشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۱ ساعت 1:8 موضوع آیات،روایات،احادیث،صلوات و بیانات عرفانی | لینک ثابت