بقای روح بعد از مرگ

بسم الله الرحمن الرحیم  

فصل دوم کتاب المطالب السلوکیه صفحه 129

 

 

شرح درس : بقای روح بعد از مرگ

توسط استاد معظم حضرت آیت الله کمیلی خراسانی (سلمه الله)

 

 

این مطلب در ارتباط با مطلب قبل است. (دلالت خواب بر بقای روح)

فخر رازی از مفسران معروف اهل سنت در تفسیر سوره ی اسراء این مطلب را آورده است . ایشان می گوید خیلی از مردم ، پدران یا فرزندان خود را بعد از مرگشان در عالم خواب می بینند . این امری روشن است و خیلی هم اتفاق می افتد که انسان یکی از رفتگان خود را که در عالم برزخ است در خواب می بیند که او می گوید به فلان جا برو، در آن جا برایت گنجی دفن کرده ام . (در قدیم و قرن ها پیش که بانک وجود نداشت مردم برای حفظ اموالشان طلا و گنج های خود را زیر خاک دفن می کردند . گنج هایی که امروزه به دست می آید از اکتشاف همین موارد است.) یا می گوید فلانی از من مقداری طلب دارد ؛ برو و آن را بپرداز.

وقتی کسی که این خواب را دیده است به دنبال اجرای این گفته ها می رود ، می بیند که خوابش درست بوده است و آنچه که در عالم رؤیا دیده است به واقعیت پیوسته است.

فخر رازی از بیان این مطلب ، مقصود و هدفی را دنبال می کند .

سؤالی که پیش می آید این است که وقتی شخصی از دنیا رفته و روح او وارد عالم برزخ شده است ، چطور دوباره نزد شما بر می گردد و وارد روح شما می شود؟

پس معلوم می شود که این روح از بین نرفته است . اگر بنا بود که روح انسان هم مثل بدن او از بین برود ، دیگر نمی توانست به خواب شما بیاید .

این هم یک برهان و حجتی است بر اینکه وضعیت روح با بدن فرق می کند ، روح ماندنی است و از بین رفتنی نمی باشد . ایشان می خواهد این نتیجه گیری را بکند که انسان فقط این بدن مادی نیست . این انسانی که سر پا ایستاده یک جسم خالی نیست. او چیز دیگری غیر از این بدن است . معلوم می شود که روح موجودی ماندنی است که از بدن جدا می گردد  و بقا دارد ؛ اما بدن تبدیل به خاک می شود .

این حقایق را ما از رؤیا و خواب کشف می کنیم . وقتی یک مُرده به خواب انسان می آید ، نشان می دهد که روح هنوز وجود دارد .

این دو مطلب (مطلب سوم و چهارم از بخش دوم کتاب) بر این معنا دلالت دارند که ما باید در تفکرات خود تجدید نظر کنیم و توجه بیشتری به این امر داشته باشیم که وجود ما فقط این بدن مادی نیست ، آنچه که در این بدن مهم است همان مسئله ی روح است که این مسئله برای سالک بسیار مهم است و قابل توجه است که به جای پرداختن به بدنش ، باید به فکر تربیت و تزکیه روحش باشد . البته باید این امر را در نظر داشته باشیم که جسم مرکب و روح  راکب است و مرکب باید مرکب خوبی باشد تا بتواند روح را تعالی بدهد . اگر بدن ضعیف و ناتوان گردد ، اگر جسم بیمار و ضعیف و زمین گیر شود و نتواند در سحرگاه برای نماز و عبادت و مناجات برخیزد؛چگونه می تواند باعث تعالی و کمال روح شود؟

پس باید کارهایتان را مرتب کنید ، مخصوصا در این روزهای بلند وشبهای کوتاه کار خیلی سخت تر است . همانطور که برای کارهای دیگر برنامه ریزی می کنید باید برای سحرخیزی و بیداری آخرشب هم برنامه ریزی کنید . نمی شود همینطوربگویید "عـَـلـَی الله" خدا ما را بیدار می کند . باید غذا کم خورده شود، بایدخواب اول شب را بیشترکرد ، باید ساعتی را برای بیدار کردن قرار داده ، یا به کسی سفارش کنید  که شما را بیدارکند تا بالاخره از هر طریق که شده ، حداقل نیم ساعت قبل از اذان بیدار باشید . اگر گاهی دیدید خسته هستید  وظنّ قوی دارید که بیدار نمی شوید ، بعد ازنیمه شب شرعی و قبل از خواب ، نماز نافلۀ شب را بخوانید . این کار بهتر از این است که روز بعد ، قضای آن را به جا آورید.

افرادی که نماز شب خوان هستند نباید در این امر وقفه ای ایجاد کنند . باید نماز شب را در وقت ، اگرنشد بعد از نیمه شب شرعی واگر مقدور نبود فردای همان روز قضای آن را به جا آورند. همان طورکه شما قضای نماز یومیه را به جا می آورید، از قضای نماز شب هم که خیلی روی آن تأکید شده نباید صرف نظر کنید. اگر صرف نظر شود نفس بر شما غلبه می کند و اگر جبران نکنید و نفس را به حال خود وا گذارید ، تمام آن زحماتی را که کشیده اید ، از دست می دهید. لذا این مصیبت از خود ماست . بعضی ها شکایت می کنند که چرا ما موفق به نماز شب نمی شویم؟ چرا گاهی نماز صبحمان قضا می شود؟

همۀ این ها از خود شماست . باید برنامه ریزی کنید تا این طور مسائلی پیش نیاید.

خدایا توفیق علم و عمل به همه ما عطا فرما

فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را برسان

اموات و گذشتگان ما را ببخش

اللهم صل علی محمد و آل محمد