تکرار توبه

  

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و به نستعین و صلی الله علی محمّد و آله‌الطاهرین

 

بند سی و سوم- فصل اول- کتاب شریف المطالب السلوکیه[1]

شرح درس: تکرارالتوبه: تکرار توبه

توسط: استاد معظم حضرت آیت الله کمیلی خراسانی سلمه الله

 

«السالک فی أوائل أمره یحتاج الی التوبه کلما صدر منه ذنب و مخالفه، فلو اغتسل من ذنبه و استغفر و صلی لربه رکعتین لم یتکدر منه، ولو عمل بالکیفیه التی ذکرها المحدث القمی رحمه الله فی مفاتیحه فی الأحد الأول من ذی القعده بین مده و مده فیستفید أکثر. و فی هذا الصدد لیقرأ مناجاه التائبین و دعاء الحزین و أدعیه أخری تتناسب مع حاله فانها مفیده جدا»؛

سالک در اوائل سلوکش نیاز به توبه دارد، هرگاه که از او گناه و مخالفتی سرزد پس اگر از گناه خود غسل توبه کرد، آمرزش طلبید و دو رکعت برای پروردگارش نماز خواند، کدورت گناه از دلش بر طرف می شود و اگر هر چندگاهی این دو رکعت را با کیفیتی که حاج شیخ عباس قمی رحمه الله در مفاتیح الجنان در اعمال یکشنبه ی اول ماه ذی القعده ذکر کرده، بخواند مفیدتر است.سالک در باره ی این تصمیم باید مناجات تائبین و دعای حزین و سایر ادعیه های متناسب با حال خود را بخواند(2)، که این دعاها به حال او جدا مفید هستند؛
 

شرح درس:

موضوع درس امشب در رابطه با این است که سالک در دوران سیر و سلوکش، در هر مرحله ای از مراحل سلوک که باشد،  چه پایین و چه وسط و چه در کیفیت ها و حالات برتر و بالاتر، در تمام این ادوار سیر و سلوک، نیاز به تکرار توبه و استغفار و طلب مغفرت دارد.

حالا این چه سری است که باید سالک همیشه به حال توبه و بازگشت باشد؟ این، از آن جهت است که چون پا به جلو می­گذارد، می خواهد از گذشته های خود، در اثر پی بردن به این که غایت و هدف این راه و سیر و سلوک، یک هدف بلند و عظیم و بزرگوار است، زود به زود پی به نقص و عجز و فقر خودش می برد و لذا مدام می خواهد خودش را تخلیه کند و به وادی فقر و نیاز بیاندازد. می بیند که هر چه جلو تر دارد می رود، عظمت و بزرگی «او» را بیشتر حس می کند، کوچکی و صغارت خودش را هم در این راه بهتر متوجه می شود. در اثر این­که این توجه و این حال معنوی برای او دست می دهد، بر می گردد به ایام گذشته، لحظات گذشته ، می­بیند که این حجاب ها، غرور ها، منیّت ها، چقدر این­ها باعث زمین خوردگی او بوده، باعث دوری او از هدف بوده است. پی می برد به این خطا های خود و آن­چه در گذشته از او صادر شده، لذا لحظه به لحظه می خواهد این ها را پاکسازی کند، توبه کند تا این­که به مقام قرب نزدیک تر شود.

بعضی ها می آیند می گویند که حاج آقا ! خب ما یک وقتی بود حال خوشی داشتیم، الان می بینیم که یک حال دیگری داریم. پا می شدیم نماز شب می خواندیم، دعا می خواندیم، حافظ می خواندیم خیلی با حال، با اقبال ، ولی حالا می بینیم که در این سیر و سلوکمان گاهی خیلی سنگین می شویم؛ یکی از دوستان می گفت که در بسترم هستم، می خواهم بلند شوم، اما هر کار که می کنم که قبل اذان هم هست وقت سحر است، خوابم هم نمی­برد، اما نمی توانم از جایم برخیزم. خب اینجا یک تجدید نشاطی لازم است. یک توبه ای می خواهد که انسان دوباره از سر نو شروع کند. هر چند وقت باید از نو شروع کند. این نمی شود که آدم بگوید که خب دیگر حالا ما در راهیم ، دیگر کار تمام دارد می شود یا مثلا فکر بکند که  به همین نزدیکی ها کار تمام می شود. اینجور نیست، چه بسا راه آن­قدر دراز باشد برای بعضی و برای بعضی هم نزدیک باشد، این دیگر دست اوست که چه جور این شخص موفق بشود در این راه و به چه توفیقاتی و به چه عنایت هایی برخوردار بشود.

لذا این توبه یک موضوعی است که این روح را شستشو می دهد و در اثر این شستشو،  تجدید قوا و تجدید نشاط پیدا می کند و دوباره از نو حرکت می کند. آن جاهایی که می­بیند دارد افت پیدا می کند و مثل این­که دارد راه را دیگر فراموش می کند، یا مثلا یک حالتی از کسالت و تنبلی و  این­ها دست داده، نیاز به این توبه و تجدید نشاط دارد. توبه انسان را قوی می کند در این راه . توبه این نیست که انسان حتما باید فرض کنید یک گناه کبیره از او سر بزند و بعد تصمیم بگیرد که دیگر آن گناه را نکند، با آن شرایطی که در نهج البلاغه بیان شده است.

البته این یک نمونه ای از توبه هست، ولی این مال آنهایی است که خیلی خیلی ابتدایی در این راه باشند، که هنوز مبتلا خدای نکرده به یک نوع معصیت ها یا گناهانی هستند. اگر هنوز کسی نتوانسته که ترک گناه کند و می­خواهد در این راه برود، این باید بداند که اشتباه دارد می کند. چون قدم اول این است که انسان باید ترک گناه کند، ترک معصیت کند. ولی این توبه ای که اینجا داریم ما می گوییم در مطلب سی و سوم، این یک نوع توبه عرفانی است نه آن توبه معمولی که خیلی ها باید توبه کنند از آن گناهانی که برایشان پیش می آید. حتما آن توبه لازم است، واجب است، آن توبه وجوب شرعی دارد برای کسانی که خدای نکرده آلوده به یک نوع گناهی هستند، باید هرچه زودتر تصمیم بگیرند و آن گناه را ترک کنند.

ولی منظور از این توبه که این­جا ما آوردیم این برای سالکین الی الله است ، برای آن­هایی که به خطاهای عرفانی گرفتارند، به غفلتی، به این­که مثلا در این راه یک نوع کسالتی یک نوع گرفتگی یک نوع حالت هایی، حتی در حالت­های قبض هم گاهی این توبه لازم است. از کجا معلوم که این قبضی که مبتلا شده، او مثلا یک خطایی نکرده باشد که حالا به این قبض گرفتار شده باشد، از کجا معلوم؟  لذا در هر حالی این توبه یک امر ضروری است. لذا اینجا آورده­ایم که  «السالک فی أوائل أمره یحتاج الی التوبه کلما صدر منه ذنب و مخالفه»؛ هر جا که احساس می کند یک مخالفتی، یک گناهی ولو صغیره، ولو از نوع یک غفلت باشد، هر خطایی را که در نظرش می آید که ممکن است که از این راه خورده باشد زمین، لذا باید مجددا برگردد همان توبه ای که اولِ اول می کرد، به همان کیفیت باز هم از سر نو یک توبه ای و یک شستشویی خودش را بدهد.

«فلو اغتسل من ذنبه و استغفر»؛ اگر این سالک بیاید و به گناه خودش اعتراف کند، به خطا های خودش، به کوچکی خودش، و بیاید از این گرفتگی که برایش پیش آمده یک شستشویی بدهد، یک غسلی بکند. البته این شستشو یک شستشوی در ظاهر هست که باید برود حمام غسل کند به نیت غسل توبه، بعد بیاید نماز توبه بخواند و استغفار کند. این در عالم ظاهر است. در عالم باطن هم نیاز دارد این سالک به این­که بنشیند یک مقدار فکر کند که چرا آخر این حال پیش می آید برایش، چرا حالا وسوسه ای پیش آمده که می گوید به او که تو موفق نمی­شوی در این راه؟ تو صلاحیت این راه را نداری، شایستگی این راه را نداری، تو نمی توانی با این دوستان این راه را پیش ببری. این­ها تلقینات شیطانی و نفسانی است که پیش می آید. حالا از این تسویلات و تلقینات باید استغفار کرد.

یک نوع استغفار همان استغفار زبانی است که انسان می کند و یا یک نوع غسل همان غسلی است که مستحب است برای توبه انسان غسل کند و یک نماز هم همان نماز دو رکعت به همان ترتیبی که محدث قمی در اعمال ماه ذیقعده ذکر کرده است. ولی این یک مقدمه ای است، در حالی که عمده آن چیزی که برای سالک لازم است اینکه بنشیند با خودش خلوت کند و یک شستشویی در افکار خودش، در تسویلات نفسانی خودش، یک تجدید نشاط روحی با خودش بکند . بین خودش و خدا خلوتی بکند و با خدا راز و نیازی کند، گفتگویی کند، مناجاتی کند. هر مدت لازم است که این کار را با خودش تکرار کند. این طور نباشد که حالا یک مرتبه استغفار کرد، دیگر ول کند و یک مرتبه توبه کرد ول کند. ما در اربعینیاتی که برای دوستان می دهیم می گوییم اول هر اربعین یک غسلی لازم است، این را همیشه گفتیم به دوستان. خب حالا در این بین هم ، اگر در وسط اربعین هم باز دید که یک مقدار دارد تکاسل می­کند، تقاعد می کند، باید باز مجددا برود حمام غسل کند تا یک نشاطی را احساس کند، یک روحانیتی را احساس کند و همین طور مستمر با خودش در کار باشد. بی کار ننشیند ، همیشه با خودش مشغول باشد و در این شستشوی درونی با خدا، گفته­ایم که مناجاتی را استفاده کند که مناسب با حال توبه اش باشد.

مثلا اینجا نام بردیم از مناجات خمةالعشر که پانزده تا است، یک مناجاتی است به نام تائبین، که این در اول مناجات ها آمده، خب این را آدم بر دارد ، بخواند، تامل کند در کلمات و جمله هایی که آمده، می بیند که یک دفعه وقتی این مناجات را با خودش گفتگو کرد،حالش به جا می­آید، دوباره از سر نو مشغول می شود وهیچ مشکلی پیش نمی­آید، یا دعای حزین است که این را بعد از نماز شب مرحوم قمی ذکر کرده، ولی چون در آن یک کلمات برجسته ای است که مناسب با حال تائب است، می تواند که از این دعای حزین - که در حاشیه مفاتیح آمده نه در متن، در ادعیه نماز شب- این را هم استفاده کند. و همچنین دعا های دیگر که مناسب با حال سالک است می تواند از اینها استفاده کند، تا این که یک قوت بیشتری بگیرد و یک نشاط بیشتری، و به حرکت و جهش در بیاید.

اما اگر بخواهد که با خودش آیه یاس بخواند و آن حال قبض یا آن حال گرفتگی یا حالا هر چه شما اسمش را بگذارید، آن حال سنگینی که برایش پیش آمده، بخواهد آن حال را تعقیب کند که "بله من موفق نمی شوم من دیگر برایم نشاطی پیش نمی آید، آن حال های خوبی که قبلا داشتم دیگر برای من محال است که پیش بیاید"، اگر در آن راه وارد بشود، خیلی راه خطر ناکی است و او را از مقصد خیلی دور می کند. لذا این حالت توبه را انسان باید در فواصل زمانی انجام دهد و دست بر ندارد از توبه کاری، از اوضاعی که برایش پیش می آید و از این اوضاع یک شستشوی توبه ای بدهد.

ما در ترجمه مطلب سی و سوم گفته ایم که سالک در اوائل سلوک نیاز به یک توبه باحالی دارد که وقتی از او یک گناهی یک مخالفتی سر می زند؛ حتما باید از این غفلت و از این خطا  و از این گناهی که پیش آمده که او را فعلا متغیر کرده یک غسل توبه ای بکند و یک تجدید نشاط و آمرزشی را از خداوند بخواهد، یک دو رکعت نمازی را به عنوان نماز توبه بخواند تا اینکه کم­کم این کدورت ها و گرد و غبار ها و آلودگی قلب و دل از بین برود و بر طرف بشود و هر چند گاه نیاز به این توبه و این دو رکعت نماز و این کیفیتی که مرحوم حاج شیخ عباس هم در مفاتیح در اعمال یک شنبه اول ماه ذی قعده آورده است. یک وقتی فکر نکنیم که این مخصوص همان اول ماه ذی قعده است که سالی یک مرتبه ما باید توبه کنیم، نه این­جور نیست. انسان می­تواند از مفاد و مفهوم خیلی از این ادعیه ای که پیش آمده و از مضامین عالیه آن بهره­برداری کند. شما دیدید که امشب در تعقیبات نماز مغرب، دعایی را قرائت کردند که از «دعای افتتاح» بود که در شب های ماه رمضان قرائت می شد. ولی ما امشب قرائت کردیم چون در تناسب با آقا حضرت بقیه الله(عجّل الله تعالی فرجه­الشریف) بود، این دعا را می شود انسان بخواند، نمی تواند بگوید که این دعا برای شب های ماه مبارک رمضان است و دیگر الان مناسب نیست که من این دعا را بخوانم!  نه، هر وقت شما یک حال دعایی پیدا کردی و دیدی که آن کلمات در دعا مناسب با حال شما است، می توانید از آن کلمات برای پیشرفت معنوی خودت استفاده کنید.

و در پایان این مطلب گفته شده که سالک برای این تصمیم خوب است که به مناجات تائبین، به دعای حزین و به سایر ادعیه ای که مناسب با حال استغفار و توبه او است، رجوع کند و از این دعا ها که مفید است برای حال او استفاده کند.

در پاورقی آورده ایم که «قال تغضهم: دغاء الغامه بالاقوال و دعاء العابد بالأفعال و دعاء العارف بالأحوال»؛ بعضی از عرفا فرموده اند: دعای عوام با لفظ و دعای عابد با فعل و دعای عارف با حال استخب این یعنی چه؟ این نسبت به آن مراتب شخص است که حالا چگونه این شخص می خواهد، در چه مرتبه است و چگونه دست به دعا می زند. اگر این شخص از افراد عامه مردم باشد، خب این نمی تواند جز همان الفاظی که در دعا آمده، همان الفاظ را با حالا یک ترجمه ای بخواند. چیز دیگری متوجه نمی شود، جز همین الفاظی که در همین دعا آمده است. خب این در حد اوست و باید همین طور هم باشد. اما اگر همین شخص عوام یک مقدار کارکرد و یک مقدار جلو آمد و پا به عبادت بیشتر گذاشت، آنجا می گوید که دعا تنها به زبان نیست، باید به دنبال این زبان، فعل و حرکت هم باشد. الان مثلا در صحیفه سجادیه خیلی از دعاها را خوانده ایم که در همین دعاها یک آموزش هایی است، یک تعلیماتی هست. میگوید که مثلا دعا را امام زین العابدین (علیه السلام) به شما می گوید که اینطوری بخوان. شما می بینی که اینها همه فضائل است. من با این فضائل و رذائل چه کار کنم؟ آیا می توانم من برای رفع رذیله فقط یک جمله دعا بخوانم بروم جلو؟ آیا می توانم برای کسب فضیلت فقط یک جمله از دعا را بخوانم؟ آیا آن فضیلت به دست می آید؟ این رذیلت رفع می شود؟ یا اینکه این دعا یک نوع یادآوری است که باید به دنبال این دعا چه کار بکنید، باید چه جور حرکت بکنید. پس فعل و افعال این­جا لازم است، اینطور نیست که فقط اقوال باشد این دعا. بله از نظر عامه فقط اقوال استفاده می­شود، ولی از نظر کسی که یک کمی جلو تر می رود– خاصه- اینها اکتفای به اقوال نمی کنند، افعال را به دنبال اقوال انجام می دهند.این نسبت به خاصه و عامه.

حالا یک افرادی هم ممکن است خاصّ الخاص باشند، اینها دیگر پا به میدان معرفت گذاشته اند. اینها دیگر دعایشان به این نیست که حالا حتما بیایند که با خدا که می خواهند صحبت کنند یک صفحه دعایی بخوانند، یا حتی یک کارهایی انجام بدهند برای دعا. چون این اصلا خودش را در دعا نمی بیند، خودش را در این کارهایی که می­کند نمی بیند. وقتی خودش دیگر کشته شده، ذوب شده، دیگر چه مانده از او که حالا بیاید مثلا بگوید من افعالی انجام می دهم یا اقوالی انجام می دهم، اصلا در این وادی نیست. خب پس چگونه است اینجا؟ چیست این دعای او؟ این عارف دعایش باید چطور باشد؟ می­گوید نه قول است نه فعل است بلکه حال او است، حال درونی اوست، آن زمزمه­ها و غوغایی که در داخل درست کرده است برای خودش. در داخل قلبش را پر کرده از غوغا و گفتگوی با خدا که هیچ مجالی هم برایش نمی ماند، هر کجا می رود می­بیند که این زمزمه ها و این غوغای درونی هست، هر کجا که برود، سر کار باشد، در خانه باشد، با زنش باشد نباشد هر کجا باشد، وقتی این خمیره درست شد در باطنش اینچنین می شود؛

البته این مال آنهایی است که دیگر افتاده اند در میدان معرفت و خدا را نزدیک خودشان می بینند. این دیگر احتیاج نیست حتما بلند شود دعای ابو حمزه ثمالی را بخواند. خودش در خودش دعا دارد، وجود خودش همه اش دعاست، یک پارچه دعا است، دیگر چه می­خواهد بگوید؟! لذا ما باید ببینیم کجای راه هستیم. از اقوالیم از افعالیم از احوالیم، کجای راه هستیم؟! این است که وقتی می گوییم توبه لازم است، این یعنی توبه از آن مراتب قبلی. هر مدتی یکبار باید توبه کرد از آن حالات قبلی، از آن مراتب قبلی، که آنها یک چیز خیلی پایین بوده است و ما هنوز انتظار بالاترش را داریم؛ و بگوییم خدایا ما توبه کردیم، خدایا ما می خواهیم به تو نزدیک بشویم و همین طور ... و توبه این نیست که حتما شما مثلا یک دعای توبه ای بخوانید، توبه گاهی اوقات به این است که خود انسان با خودش بنشیند توبه کند، انشاء کند. انشاء کند یک کلماتی را، یک حرف­هایی را، در درونش با خدا توبه کند. پس این صاف کردن، یک چیزی نیست که یک جایی تمام شود. شما هر مدت نیاز دارید به این­که این گرد و غبار هایی که در دل می نشیند را بنشینید با خودت پاک سازی بکنید.

رفتی بیرون، رفتی در بازار، رفتی در خیابان کسی با شما حرف زد، جایی رفتی حال شما را عوض کرد، خب چیزی نشده عزیز من! دوباره بنشین با خودت خلوت کن، صاف و پاک سازی کن کار ها را ! باید با خودت کار کنی، حالت خراب شد دوباره برو با خودت کار کن، حالت را از نو دوباره درست کن، باید یاد بگیری. این یک فنی است، این یک هنری می خواهد در این راه که این نفس را به حال خودش نگذاری، وگرنه تو را زمین می زند. تو را از راه بیراهه می­کند. اگر نخواهی پی این راه بروی از راه بیراهه می شوی. پس باید راهش را یاد بگیری چکار کنی، که اگر یک وقت این حالت پیش آمد، این حالتی که می خواهد تو را به زمین بزند، تو را از راه دور کند، بیراهت کند، با این همه گرد و غبار هایی که از این و از آن نشسته روی دلت باید کاری کنی. مثلا رفتی یک مجلسی، رفتی یک جایی یک حرف­هایی شنیدی، یک چیز هایی دیدی، ظلمت سر و پای تو را گرفت دیگر بگویی تمام شد؟ دیگر من موفق نمی شوم؟ نه این را نباید بگویی با خودت. چون همیشه این عوارض پیش می آید. نمی توانی شما تضمین کنی که هیچ عارضه ای پیش نیاید برایت. می شود؟! نمی شود! خب وقتی نمی شود چکار کنیم؟ 

لذا ما اینجا گفتیم که این توبه را، خودت با دست خودت انجام بده، بنشین یک خلوتی بکن، صاف و پاک­سازی بکن، غبارها را پاک کن از خودت، دوباره از سر نو تروتازه می شوی و راه می افتی، این مشکلی ندارد، پیش بیاید آمده ، خب این­ها لازمه راه است. برای این­که شما پخته بشوی باید این طور باشد، و الا چطور می خواهی پخته بشوی؟ همین طور خام می­مانی دیگر. این­است که برای اینکه این خامی گرفته بشود این احوال تغیّر پیدا کند تا اینکه انسان کم کم پخته بشود و جلو برود.

***

خداوندا! پروردگارا! تو را قسم می دهیم به حق محمد و آل محمد(ص) به این شب عزیز، شب نهم ربیع الاول، شب تاجگذاری امام زمان(عج)، شبی که آقا حضرت بقیه الله(عج) به امامت خاصه و عامه رسیده­اند بعد از شهادت پدر ؛ خدایا به حق آن بزرگوار، با دست غیبت، فرج ولی­ات را نزدیک بگردان.

پروردگارا! بار الها! قسمت می دهیم به بزرگواریت به عظمتت که دل­های ما را با یاد خودت تر وتازه بگردان.

خدایا گرد و غبار ظلمت و غفلت و معصیت را از دل­های ما بیرون کن. محبت دنیا را، اهل دنیا را، اهل غفلت را از دل ما بیرون کن. محبت خودت، محبت اولیائت، محبت بزرگان دین، محبت اتقیا، محبت صالحین را در دل ما ثابت بدار.

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی. اللهم انصر الاسلام و المسلمین واخذل الکفار و الظالمین. اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک .اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همّنا و لا مبلغ علمنا و لا تجعل مصیبتنا فی دیننا اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات

 رحم الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات

 

دریافت فایل صوتی

alt

-----------------------------------------------------------

(1) بیانات حضرت استاد آیت الله کمیلی در تاریخ 1389/11/23

(2) «قال تغضهم: دغاء الغامه بالاقوال و دعاء العابد بالأفعال و دعاء العارف بالأحوال»؛ بعصی از عرفا فرموده اند: دعای عوام با لفظ و دعای عابد با فعل و دعای عارف با حال است.