بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین، بارِءی الخلائق اجمعین، باعث الانبیاء المرسلین، الّذی فطرالخلائق بقدرته و نشر الرّیاح برحمته و وتّدَ میدان ارضه بصّخوره؛ ثمّالصلاة و السّلام و التّحیة والاکرام علی أشرف بریّته وأفضل خلیقته ألعبد المؤید و والرّسول المسدّد المصطفی الامجد المحمود الاحمد ابوالقاسم مصطفی محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیته سیّما ابنته و بضعته فاطمة الزهرا سیدة نساء العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدّین
بند دهم- فصل اول- کتاب شریف المطالب السلوکیه[1]
شرح درس:الکمال: کمال
توسط: استاد معظم حضرت آیت الله کمیلی خراسانی سلمه الله
«المطلب العاشر: الکمال: اذا وصل السالک الی الکمال فی الدنیا فهو المطلوب و إن مات قبل الوصول مات شهیدا مهاجر الی الله و یتکامل بعد الموت قال الله عزّ من قائل: "و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد و قع اجره علی الله"»
مطلب دهم: کمال: اگر سالک در دنیا به کمال رسید، که رسید و اگر قبل از بهدست آوردن کمال مُرد، شهید مُرده است و مهاجری است که به سوی خدا رفته است و بعد از مرگ به کمال خواهد رسید. خداوند عزیز میفرماید: «اگر کسی در حالی که قصد دارد به سوی خدا و رسولش هجرت کند از خانه اش بیرون بیاید و در این حال بمیرد، اجرش با خداست»
این مطلب از مطالب بخش عرفان عملی این کتاب است و موضوع آن در خصوص تکامل انسانی است. سوالی که مطرح است این است که: آیا رسیدن به «کمال انسانی» و همه مراتب آن در اثر سیر و سلوک الی الله، حتما باید در این دنیا و قبل از مُردن برای سالک حاصل شود، یا این که ممکن است بخشی از این کمالات را در عالم برزخ به دست آورد و در آنجا به کمال برسد؟
در این مطلب (کمال) گفتهایم که شرط تکامل این نیست که یک سالک همه مراتب کمال را در این دنیا پیدا کند؛ اگر او در دنیا همه مراتب کمال را پیدا کرد، چه بهتر؛ ولی حالا اگر سالک با نیت رسیدن به آن مقصد اعلی از مراتب کمال انسانی وارد در سیر و سلوک شد و جدّ و جهد و زحمتهای نفس و مخالفت با هواهای نفسانی داشت و در این بین مواجه با مرگ شد و از این دنیا رفت؛ آیا میشود گفت او در آن عالم برزخ به تکامل نخواهد رسید؟! چطور ما میگوییم که اگر یک شخص مجاهد و رزمنده که (فی سبیل الله) خود را آماده کرده و دوره آموزشهای نظامی دیده است و خود را مسلح به سلاح کرده و از خانه برخاسته و از خانواده جدا شده و به طرف جبهه قتال با دشمن روانه شده است، اما در مسیر انجام وظیفه با مرگ روبرو شده و از دنیا رفته است (که سر نوشت همه انسانهاست)، شهید محسوب میشود و به هدفش میرسد، ولی کسی که (با نیت کسب معرفت، محبت و تقرب الی الله) و در حال مجاهده با نفس از دنیا برود، به هدفش (کمال) نمیرسد؟!
این مطلبی است که در قرآن کریم رد شده است، آنجا که خداوند میفرماید: «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد و قع اجره علی الله»[2]؛ اگر کسی در حالی که قصد دارد به سوی خدا و رسولش هجرت کند از خانه اش بیرون بیاید و در این حال بمیرد، اجرش با خداست. کسی که از خانه اش بیرون آمد و به این نیت که من دارم هجرت میکنم به سوی خدا و رسول خدا: او در واقع هجرت کرده از کفر، از محیط کافران، از نفس و نفسانیات خود، مهاجرت کرده و زحمت کشیده و مخالفت کرده با هواها و مدتها در این راه بوده «ثم یدرکه الموت» ولی مرگ او را بگیرد! اینجا خداوند میفرماید: «فقد وقع اجره علی الله» پس اجر او با خدا است؛ او به اجر نهایی خواهد رسید و خداوند او را از آن فیض محروم نخواهد کرد. بنابراین یک وقت است که «شخص مجاهد» موفق میشود به جبهه میرود و دشمن را میکُشد و خودش هم به شهادت میرسد؛ اما یک وقت هم هست که قبل از رسیدن به آن مقصد در اثنای مسیر و انجام وظیفه فوت میکند و از دنیا میرود که این اجر شهید را خواهد داشت.
اگر در رسیدن به منزلت «شهادت» این مسئله را قائل هستیم، چرا در راه «فنای فی الله» و این که یک سالک عمری را در این راه گذرانده، اما در این دنیا به آن مقصد نهایی نرسیده، قائل نباشیم؟ آیا میشود گفت که خدای مهربان و رحیم او را از آن مراتب عالی محروم میکند؟! در حالی که به دلیل همین آیهای که درباره مجاهدین الی الله (در جهاد اصغر) گفته شده، این آیه در مورد سالک الی الله (در جهاد اکبر) نیز صدق میکند و آن این که اگر سالک در مسیر سیر و سلوک فوت کرد، خدا هم او را از آن مقصد نهایی محروم نمیکند و بعد از مرگ هم برای انسان راه باز است که به تکامل برسد.
اگر گفته شود که در برزخ تکاملی نیست، باید گفت: پس چرا پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) با آن مقام و عظمتش از امّت میخواهد برای اینکه ایشان به مراتب بیشتر دست پیدا کنند، بر آنها «صلوات» و درود بفرستند؟ ما دعاهایی داریم در این زمینه که این مضمون را نشان میدهد و مثلا میفرماید: «پروردگارا! بارالها! پیغمبرت(ص) را با این جد و جهد و زحمتی که در این دنیا درباره امت کشید و از این دنیا رفت، بسیار از مراتب کمال عطا فرما و مرتبه او را در بین انبیائت بالا ببر»
اگر گفته شود پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) از این دنیا رفته و هرچه بوده تمام شده و در آن برزخ دیگر هیچ کمالی نیست، نه برای پیغمبر(ص)، نه برای امام(ع) و نه برای ولی خدا کسب کمالات بیشتر وجود ندارد، پس معنی و مفهوم این دعاها چیست؟! بنابراین این مسأله نشان میدهد خدای این دنیا، همان خدای برزخ و همان خدای آخرت هم هست؛ او که نمرده، او بالای سر همه این بندگان در همه مراتب هست؛ لذا وقتی دست گداییمان به جانب او دراز باشد و از او بخواهیم، او بندهاش را (چه در این دنیا و چه پس از مرگ در آن دنیا) به آن مراتب عالی از کمال خواهد رساند.
پس «فنای جسم» و بدن در جبهه قتال با دشمنان خارجی یک مرتبه است برای رسیدن به کمالات و «فنای روح» در راه خدا و اینکه انسان زحمت بکشد، ریاضت بکشد و مقید کند خودش را به مراقبه و مشارطه و آنچه را که از دستورات گفته اند، و سالها در این راه (پایدار) باشد، نیز مرتبه دیگری است برای رسیدن به کمالات؛ و اما اگر او در این دنیا به مراتبی از کمال نرسیده باشد، هیچگاه خداوند پس از مرگ او را محروم نمیکند و به آن تکامل خواهد رساند. لذا دوستان باید دل خوش کنند و نگویند: ما که نمیتوانیم به این کمالات دست پیدا کنیم، پس چرا به خودمان زحمت بدهیم و در این راه بیاییم، ما که نمیتوانیم در این دنیا مثل آمیرزا علی قاضی یا مثل سلمان و ابوذر یا مثل مقداد بشویم! ما کجا و آن جدّ و جهدها و زحمتهایی که آنها میکشیدند و آن تهجّدات و آن بیداری شبها و آن همه مراقبههایی که داشتند کجا؟! حالا که نداریم، پس برای ما بهرهای در اینها نخواهد بود و بنابراین بهتر است که ما از این راه دست بکشیم! ما هیچی در خودمان نمیبینیم و تو این چند سال عمرمان در دنیا نمیتوانیم به این مراتب برسیم. آنهایی که اهلش هستند میتوانند به این کمالات در این دنیا برسند، اینها باید بیایند در این صحنه و از این کمالات بهره ببرند!
اما ما در جواب این سخنان میگوییم که: نه عزیز من! اینطور نیست! خدا اگر از شما هم صدق نیت ببیند و ببیند که در این راه واقعا دارید مقاومت میکنید و ایستاده هستید و واقعا میخواهید به آن مراتب کمال برسید و جدّ و جهد هم دارید، اما در حد توان و طاقت خود و کارهایتان را طبق وظایف عرفانی و شرعی جلو میبرید؛ عنایت خواهد فرمود؛ حالا آیا اگر سالک در این بین در اثر حادثهای مثل تصادف از دنیا برود، در حالی که هنوز در این دنیا به کمال نرسیده است، در آخرت هم به کمال نمیرسد و خدا او را محروم میکند؟! (خیر!) اگر خدا نیت او را دید که ته! ته! درون این سالک چنان بوده که اگر در این دنیا زنده میماند میرسید، اما عمری باقی نماند تا به کمالات برسد، پس او را به کمال خواهد رساند. لذا با همین دلیل است که بهشتیان در بهشت مخلدند و جهنمیان در جهنم مخلد. شاید این سوال پیش آید که یک اهل جهنمی که چند سالی در این دنیا در حال فسق و فجور بوده و از دنیا میرود، آیا با عدالت الهی سازش دارد که او در جهنم جاوید بماند و آن شخص دیگری که برای چند سال عبادت خدا را کرده، خدا او را به بهشت برده و در آنجا جاویدان بماند؟! در پاسخ باید گفت: بله! با عدالت سازش دارد! چون که خدا به نیت این کافر نگاه میکند و میبیند این فاسق و فاجر اگر عمر نوح را هم میکرد، وحتی اگر عمر دنیا را هم میکرد، همینطور در فسق و فجور باقی بود!
از آنطرف خدا نیت مؤمن را هم میداند، چون او امتحان و آزمایشش را پس داده و خدا میداند که اگر در دنیا بماند و عمر دنیا را هم بکند، دست از خدا بر نمیدارد. لذا خدا این را با این نیتی که دارد وارد بهشت میکند و آن را با نیتی که دارد وارد جهنم؛ پس عمده مطلب «نیت حقیقی» است، نیت در این راه خیلی مهم است. پیامبر(ص) میفرمایند: «انما الأعمالُ بالنّیات، ولکلّ امرء ما نوى، و علی نوایاکم تُرزَقون»؛ به درستی که هر عملی با نیت سنجیده میشود و برای هرکسی همان مقداری میماند که از نیت در وجود او هست و شما به همان مقدار از نیتی که دارید، رزق و روزی میگیرید.[3]
بنابراین ما باید جد و جهد کنیم در اینکه نیّاتمان را تصحیح و تقویت کنیم و در این راه از خدا بخواهیم که تا نمردیم به آن کمالات دست بیابیم، اما حالا اگر نشد، چون دست من و شما که نیست، دست خداست، و اگر خواست بندهاش را قبض روح کند، آنجا هم مجال برای تکامل هست و ما نباید مایوس بشویم.
***
اما مستند دیگری که در راستای مطالب گفته شده است، حدیث قدسی است که در صفحه 182 مطالب السلوکیه در بخش دوم آمده است (که این بخش از کتاب مربوط به مطالبی از قرآن، سنت، روایات و کلمات بزرگان و احادیث قدسی است که به عنوان سند مطالبی که در بخش اول کتاب توضیح دادهایم، میباشد).
خداوند میفرماید:
«یابن آدم! أکثر من الزّاد فأِن الطّریق بعیدٌ بعید»؛ ای فرزند آدم! توشه آخرت را بسیار از این دنیا بردار، سعی و جدّوجهد کن که به آن کمال نهایی برسی، چون راه بسیار دور و دراز است.
«وجَدِّدِ السّفینه فأِنّ البحرَ عمیقٌ عمیق»؛ ای فرزند آدم! تو در این دنیا کشتی خودت را تقویت کن، تجدید کن و نو به نو کن وسائل و ابزارش را، چون میخواهی با این کشتی در یک دریایی بروی که در این دریا غرق نشوی، این دریا بسیار عمیق است؛ اگر خدای نکرده کشتی تو یک جایش بشکند و در این دریا غرق شود رفتی دیگر!
«و خَفُّف الحمل فأِن الصّراط دقیقٌ دقیق»؛ ای فرزند آدم! بیا و بارت را از گناه سبک کن، چون پل صراط دقیق و دقیق است و آنجا بسیار خطر ناک است؛ اگر خدای نکرده پای انسان روی آن پل بلغزد، در عذاب خدا افتاده است.
«و أخلص العَمل فأِن النّاقد بصیرٌ بصیر»؛ ای فرزند آدم! در اعمال و کارهایی که میکنی از عبادات و معاملات، کاری بکن که خدا پسند باشد و اعمالت را برای خدا خالص انجام بده.یک وقت خدای نکرده نیتت به گناه و ریا و شهرت و تظاهر نباشد، چون آن کسی که باید خوب را از بد اعمال تو جدا کند، او یک فرد معمولی نیست او یک خدایی است که بسیار بیناست؛ لذا ما باید در محضر خدا خیلی حُرمت الهی را حفظ کنیم و بدانیم که خدا ناظر بر افعال و اعمال ماست.
«و أخر نومک الی القبر، و فخرک الی المیزان و راحتک الی الآخره»؛ ای فرزند آدم! اینقدر در این دنیا نخواب! اگر هم میخوابی، کم بخواب، چون بعداً وقتی به خانه آخرت و قبر رفتی، خواهی خوابید! و آنجا قرنها بر تو خواهد گذشت؛ چه کسانی بودند که بعد از مُردنشان قرنها بر آنها گذشته است، لذا نباید وقتت را به خواب دنیا بگذرانی، همچنین نباید در این دنیا بر دیگران مباهات و فخرفروشی کنی، چون میزان در کار است، سنجش در کار است، اینجور نیست که تو از چشم خدا دور باشی و نیز این راحتیهایی را که در دنیا میخواهی به سر ببری، کاری کن که این راحتیها را برای آخرت ببری! چون آنجا نیاز داری.در آخرت هر انسانی نیاز دارد به آسایش و راحتی و دور ماندن از عذاب الهی؛ پس اگر اینجا هم یک مقدار به خودت رنج دادی و اگر سختی کشیدی و اینجا اگر بلا کشیدی، راحتی را در آن دنیا خواهی دید.
«و کُن لی، أکُن لک»؛ ای بنده من بیا و خودت را برای من قرار بده، اگر تو این کار را بکنی و همه کارهایت را برای من انجام بدهی و من را دوست خودت قرار دهی، من هم برای تو خواهم بود.
«و تقرب أِلیَّ باستهانک الدّنیا»؛ اگر میخواهی به من نزدیک بشوی، بیا و دنیا را در نظرت تُهی و خوار کن. اینقدر به دنیا و زرق و برق دنیا نچسب! اینقدر دلبسته به این مظاهر فریبنده دنیا نباش! اگر بتوانی دنیا را در نظرت خوار کنی، به من هم نزدیک شده ای.
«و تُبعِدُ عَنِ النّار بِبُغضِ الفُجّار و حُبّ الابرار»؛ اگر میخواهی خودت را از آتش غضب من دور کنی و جدا کنی، یک کار میتوانی بکنی و آن اینکه در این دنیا باید در دل از کارهای زشت فاجران و گناهکاران بدت بیاید و دل را مبغوض داری نسبت به آنها که با فرامین الهی مخالفت دارند، آنها را دوست نداشته باشی و درعوض جایگزین کنی دوستی با دوستان خدا را.
«فأِن الله لا یُضیع أجر المُحسنین»؛ اگر این کارها را بکنی، دیگر خداوند ضایع نخواهد کرد اجر محسنین را.
***
ترجمه کامل این حدیث قدسی: «ای پسر آدم: توشه آخرت خود را بسیار کن که راه بسیار دور است. کشتی خود را از نو بساز، چرا که این دریا بسیار عمیق است، بار خود را سبک کن چرا که پلی که از آن خواهی گذشت بسیار باریک است. عمل خود را خالص کن چرا که کسی که خوب را از بد جدا میکند بسیار بیناست. خواب را تا قبر به تأخیر بینداز، فخر و مباهات را تا هنگام سنجش اعمال کنار بگذار و راحتی را برای آخرت بگذار. تو برای من باش تا من نیز برای تو باشم. به وسیله بی توجهی به دنیا به من نزدیک شو. به وسیله دشمنی با گنهکاران و دوستی با نیکان خود را از آتش جهنم دور کن. پس (بدان) که خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد کرد».
والحمدلله ربّ العالمین و صلی الله علی محمّد و آله الطاهرین
[1]. بیانات حضرت استاد آیت الله کمیلی در تاریخ 1389/02/23
[2] سوره نساء، آیه 100
[3] بحار الأنوار، ج70، ص210