بسم الله الرحمن الرحیم
و به نستعین و صلّی الله علی محمد و آله ااطاهرین
بند بیست و هشتم؛ فصل دوم از کتاب شریف المطالب السلوکیه[۱]
شرح درس: خیرالمؤمن: خیر مومن
توسط: استاد معظم حضرت آیت الله کمیلی خراسانیسلمه الله
فی المنقول عن أحد أجزاء الکافی للکلینی(قدس سره) عن رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلّم): «ما عَجِبتُ من شیء کَعَجَبی من المؤمن إن قُرِضَ جسده فی دار الدنیا بالمقاریض کان خیرا له، و إن ملک ما بین مشارق الارض و مغاربها کان خیرا له و کل ما یصنع الله عزّوجلّ به فهو خیر له»؛
شیخ کلینی(ره) در کافی آورده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: «هیچ چیز مانند مؤمن مرا به تعجب وا نداشت؛ اگر با قیچیها بدنش را در دنیا قطعه قطعه کنند، خیر او است و اگر مالک تمام دنیا شود، باز هم خیر او است و هر چه خداوند عزّوجلّ نسبت به او انجام دهد، خیر او است»؛
شرح درس:
موضوع درس امشب درباره آنچه خیر مومن در این دنیا است و شرح حدیثی که در یک جلد از چندین جلد موسوعه کتاب شریف کافی– تالیف شیخ محمدبن یعقوب کلینی – آمده است، میباشد؛ (قبل از پرداختن به حدیث مقدمهای بیان میشود):
کتاب کافی از نظر موضوعی ۸جلد است؛ ۴جلد اصول کافی، ۳جلد فروع کافی و ۱جلد هم روضه کافی است؛در توقیعی که از ناحیه مقدسه حضرت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) رسیده است، فرمودهاند: «الکافی کافٍ لشیعتنا»؛ اگر کسانی در این کتب موسوعه از آن چه از سخنان و احادیث اهل بیت (علیهم السلام) آمده است، مطالعه کنند، هر آینه این کتاب برای شیعیان عالم کفایت کننده و کافی است و آنها را به بسیاری از مطالب آگاه و روشن خواهد کرد.
مزار معروف شیخ کلینی(ره) در شهر بغداد، پایینِ پل شارع الرّشید و نزدیک به مزار علیبن محمد سمری از نوّاب خاص امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)قرار دارد؛ همانطور که میدانید امام زمان(عج) در دوران غیبت صغری که ۷۲سال طول کشید ۴ نائب خاص دارند:
یک: عثمان عمری؛
دو: محمد عمری -که پسر عثمان است و این پدر و پسر در یک محلهای از محلات بغداد به نام محلةالخلّانی جنب مسجد بزرگی که آیت الله حیدری امام جمعه بغداد در آن هر هفته اقامه نماز جمعه میکند، قرار دارند. ما در سنوات گذشته که در نجف اشرف اقامت داشتیم،گاهی که به زیارت دوره میرفتیم، از جمله در بغداد مزارهای نوّاب اربعه را زیارت میکردیم؛
و اما نائب سوم: حسین بن روح نوبختی که مزار شریف او در وسط بازار شُرجه از بازارهای معروف بغداد داخل کوچهای که هم مسجد هست و هم مزار شریف او، قرار دارد.
چهارم: علیبن محمد سمری است، که آخرین نائب آن حضرت بود. برای او نامهای از ناحیه مقدسه آمد که غیبت صغری به پایان رسیده و دوران غیبت کبری فرا رسیده است و تو آخرین نائب من خواهی بود؛
مزار شریف مؤلف موسوعه کتاب کافی شیخ محمدبن یعقوب کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در نزدیک همین نائب چهارم امام، یعنی علیبن محمد سمری است؛ البته چون در حال حاضر وضعیت بغداد امنیت چندان مناسبی برای زائران ایرانی ندارد، لذا فقط همان شیعیان عراقی بغداد به زیارت آنها میروند.
اما شرح حدیث: عن رسول الله(ص): «ما عَجِبتُ من شیء کَعَجَبی من المؤمن»؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: من از چیزی به تعجب و شگفت نیامدم، آنچنان که از مؤمن به عجب آمدهام. حالا این مؤمن چگونه است که موجب عُجب است، البته عُجب به مفهوم ممدوح و نه عُجبی که به مفهوم خودپسندی و مذموم است؛ عُجب ممدوح، تعجبی است که برای انسان از دیدن یک صحنه برای او بوجود میآید و از قدرت نمایی الهی در خلق چنین موجودی به شگفت میآید.
آن تعجبی که برای پیغمبر(ص) و حتی دیگران نسبت به دیدن مؤمن کامل و حقیقی بوجود میآید، این است که: «إن قُرِضَ جسده فی دار الدنیا بالمقاریض کان خیرا له»؛ مؤمن کسی است که اگر بدنش را با قیچی ها، قیچی کنند، برای او خیر است؛ الان هم میبینیم که در حوادث سوریه دشمنان از این نوع جنایتها مرتکب میشوند. همین امشب در روزنامهای دیدم که در سوریه تروریستها دست و پا و گردن طفلی از شیعه را جلوی چشم مادرش با زنجیر بستند و میخواهند تیرباران کنند یا سرش را جدا کنند. این تکفیریها این چنین هستند و چنین ظلمهایی را مرتکب می شوند. لذا امشب که شب جمعه است باید برای نجات شیعه و نجات مسلمین از دست گروههای تکفیری دعا کنیم.
حال در این حدیث از قول پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده است که: اگر بدن مؤمن را در دنیا قیچی قیچی کنند، برای او خیر است؛ «و إن ملک ما بین مشارق الارض و مغاربها کان خیرا له »؛ و اگر مالک شرق و غرب عالم شود، باز هم برای او خیر است؛ «و کل ما یصنع الله عزّوجلّ به فهو خیر له»؛ و هر چه خدا برای او بخواهد، برای او خیر است.
مگر نه این که حضرت سلیمان بن داوود با آن مقامش سلطنت همه عالم در اختیارش بود؟ و خداوند چقدر از پرندگان و حیوانات و چقدر از جنّیان را در اختیار او داده بود، چقدر از لغات را میدانست و چه بساطی داشت که بر روی آن سوار شده و از اینجا به آنجا میرفت. حالا ما بگوییم که چرا یک پیغمبر باید پادشاه باشد؟! خب، چون خدا برای او خواسته و لذا این پادشاهی برای پیغمبر خدا خیر است؛ حالا اگر خداوند به یک مؤمنی از مال دنیا بسیار داد و یک سرمایهدار و میلیاردر بزرگی شد در این دنیا، این باز هم خیر است برای او؛ اما اگر خداوند مؤمنی را هم صلاح ندانست که به او از مال دنیا بدهد و او را بسیار فقیر قرار داد، باز هم برای این مؤمن خیر است؛ نمیتوانیم بگوییم (العیاذبالله) خداوند ظلم کرده و یکی را فقیر نگه داشته و یکی را بالای بالا برده است؛ این تقسیمات از اول دنیا تا به حال همیشه وجود داشته است، اگر قرار باشد که همه مردم در یک طبقه باشند و همه زندگیها یکجور باشد که کار جامعه و اساسا کار نظام خلقت مختل می شود، برای این که مثلا چه کسی پیدا میشدکه بیاید چاه خانه شما را تخلیه کند؟! یا مثلا بار شما را جابجا کند؟! بنابراین این تفاوتها در رزق و روزی افراد همیشه بوده و مصلحت الهی است و باعث فعالیت و پویایی میشود.
مثلا تجربه کمونیست شوروی که بیش از پنجاه- شصت سال حکومت کردند و در نتیجه دیدند که نمیشود با آن تفکر زندگی کرد. چون کمونیست میگفت همه باید یک جور زندگی کنند، همه باید از نظر اقتصادی و طبقاتی در یک سطح باشند، ولی در نهایت متلاشی شد و از بین رفت؛ چرا؟ چون واقعا نمیشود که همه یک جور باشند و خداوند در قرآن فرموده: «وَاللّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الْرِّزْقِ»[۲]؛ و خدا بعضى از شما را در روزى بر بعضى دیگر برترى داده است؛ یعنی همه از نظر روزی با هم یکسان نیستند، یعنی مصلحت عالم این گونه اقتضا میکند.
لذا ما در اسلام چند نوع اقتصاد داریم، اقتصاد دولتی یا اقتصاد ملی داریم و انواع و اقسام ملکیت وجود دارد و این چنین نیست که بگوییم فقط نظام سرمایهداری و فقط نظام کمونیستی، لذا اسلام برای پیشرفت صحیح جامعه انواع و اقسام ملکیت را قائل شده است.
بنابراین در این حدیث میخوانیم که مؤمن در هر حالی باشد، اگر به مقام تسلیم و رضا رسیده و ایمانش کامل و قوی باشد، دیگر برایش فرقی نمیکند که در فقر و مرض به سر ببرد، بدنش را قیچی قیچی کنند و یا مثلهاش کنند، مثل نمونههایی که امروز در دنیا پیدا میشود؛ البته درست است که کسانی که قاتل و جنایتکار و مثلهگر هستند و انواع و اقسام جنایتهای فجیع انجام میدهند، باید مجازات شوند، اما برای این مؤمنی که به دست آنها اسیر و گرفتار شده، خیر است، چون خودش که به استقبال آن نرفته، بلکه دشمن به سراغ او و شکنجه و آزارش آمده است؛ لذا اگر شیعهای گرفتار چنین افرادی شد و دیگر مخلصهای از آن نداشت، برای او سعادت و (توفیق) شهادت است.
بنابراین اینجایی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمایند از مؤمن تعجب میکنم، منظور مؤمنی است که ایمانش کامل است و به هیچ وجه ایمان خود را مضطرب نمیکند و در هر حالی باشد راضی به رضای خدا است؛ خُب این خیلی ایمان قوی میخواهد که کسی اینطور باشد و لذا چنین مؤمنی باعث تعجب است، چون هر انسانی به این درجه نمیرسد.
«و إن ملک ما بین مشارق الارض و مغاربها کان خیرا له»؛ همین مؤمن اگر نصیبش در این دنیا اینچنین شود که آنقدر دامنه مُلک و سلطنتش گسترده شود که مالک شرق و غرب عالم شود، باز هم برای او خیر است؛ چون مؤمنِ کامل نمی آید ثروت را همینطور برای خود جمع کند، بدون این که خمسش را بدهد، بدون این که زکات بدهد، بدون این که انفاقات مالی داشته باشد؛ و همانطور که خدا به او میدهد، او هم از آن طرف در راه خدا مصرف میکند ؛ حتی وقتی حاکم و پادشاه عالم هم شود «عدالت» را برقرار میکند و مؤمن این چنین است.
«و کل ما یصنع الله عزّوجلّ به فهو خیر له»؛ هر چه که خدا درباره مؤمن انجام دهد و برای او بخواهد، برای آن مؤمن خیر است. چون خداوند از این که برای مؤمن خیر قرار دهد، مضایقه ندارد؛ خداوند (تبارک و تعالی) مصدر خیر و خیر مطلق است و برای بندگانش هم –مخصوصا مومنین- خیر میخواهد.
لذا مؤمن به هر حالی که برای او از جانب خدا پیش بیاید، راضی است؛ نه چونی دارد، نه چرایی دارد، نه شکایت از خدا به خلق خدا میکند، نه ایمانش را ضعیف میکند و نه دست از ایمان و دینش برمیدارد؛ بعضیها آنقدر در ایمانشان سست هستند که تا زندگیشان یک گرهای خورد، یک دفعه دست از مسجد و عبادت و خدا برمیدارند، یا حتی گاهی اوقات به خدا هم کفر میگوید که: تو اگر خدا بودی، حاجت مرا روا میکردی! تو اگر خدا بودی مریض مرا شفا میدادی و یک حرفهای کفرآمیزی از بعضیها که ایمانشان ضعیف است گاهی اوقات میشنویم. اما مؤمن مثل کوه در برابر همه سختیها و مشکلات میایستد و ایمان خود را به هیچ وجه از دست نمیدهد.
و صلی الله علی محمّدٍ و آله الطاهرین
[۱]. بیانات حضرت استاد آیت الله کمیلی(حفظه الله تعالی) در تاریخ ۹۲/۰۶/۲۸؛ مطابق با ۱۳ ذیالقعده ۱۴۳۴
[۲] . سوره نحل؛ آیه ۷۱